اکثریت؛ خوب یا بَد؟! (1)
هر از گاهی در بین گروهی از مردم، یک بحث تکراری رواج مییابد که آیا اکثریت خوب است یا بَد؟! گروهی که هوادار پر و پا قرص دموکراسی و جمهوریت هستند، میگویند حتماً اکثریت خوب است و بلکه بالاتر از این، آن را نشانهی حقانیت میشمرند و مخالفت با آن را، گناهی نابخشودنی میدانند! ناگفته نماند که اینان برای ادعای خود، سندهایی از منابع اسلامی ذکر میکنند که قابل توجه میباشد. برای نمونه، برخی از آیات قرآن را شاهد میآورند که خداوند دستور به شور و مشورت و پذیرش نظر اکثریت داده است: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُم» و «وَ شاورْهُمْ فِی الْأَمْر».
گروه دیگر که خود را بیشتر طرفدار اسلام میدانند، مخالف این نظر میباشند و با استناد به برخی آیات قرآن همچون «أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»، «أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون» و «أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُون» (که البته اینگونه آیات هم کم نیست) و برخی وقایع تاریخی و روایی، معتقدند که پیروی از اکثریت، خلاف نظر خداوند است و انسان را گمراه مینماید. مهمترین آیهی مورد استناد این دسته، آیه 116 سورهی مبارکهی انعام است که میفرماید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْض یُضِلّوکَ عَنْ سَبیل اللَّه؛ و اگر از بیشتر کسانی که در زمین میباشند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند.»
حق با کدام گروه است؟! بالاخره اکثریت خوب است یا بَد؟! کدام دسته از آیات را بپذیریم و کدام را رد کنیم؟! آیا اصلاً میشود برخی از آیات را رد کرد و کنار گذاشت؟! میدانیم که در تمام قرآن، هیچ مورد تعارضی وجود ندارد؛ پس حتماً غیر از ظاهر آیات که گاهی مثل این مورد، شبههی تعارض آنها پیش میآید، باطن، عمق، تفسیر و تأویلی هم هست که آیات را با هم جمع و قابل فهم نماید.
یک روش برای فهم باطن و عمق آیات، مراجعه به روایات قطعی خاندان عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین میباشد. در مسئلهی مورد بحث ما (جایگاه اکثریت در اسلام)، حضرت زهرا سلام الله علیها، جملاتی دارند که کاملاً ما را در درک صحیح از این موضوع یاری و هدایت مینماید.
خطبهای که بانوی گرامی اسلام، صدیقهی طاهره سلام الله علیها در فاصلهی زمانی کوتاهی پس از رحلت مصیبتبار پدر بزرگوارشان، در مسجدالنبی و در حضور بسیاری از انصار و مهاجرین ایراد فرمودند، یکی از اسناد و مدارک مهم مربوط به وقایع صدر اسلام و تحولاتی است که منجر به غصب حق خلافت از امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام گردید.
این خطبه که پس از تلاشهای حضرت زهرا سلام الله علیها برای باز پسگیری فدک ایراد گردید، در حقیقت شکوائیهای بود که ایشان از وضع زمانه ابراز داشت. او که از وضعیت پیش آمده پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ناراضی بود، فدک را بهانهای برای اعلام مواضع به حق خود دید و به بیان و شرح دیدگاههای خود، پیرامون مسائل مهم جامعه و در رأس آنها، امر ولایت،پرداخت.
ادامه دارد...