«این گرسنگى کشیدن، تشنگى کشیدن، روزهى از اذان صبح تا اذان مغرب؛ این، سخت گرفتن بر خود است. بسیارى از مردم ما به خودشان با روزهگیرى سخت گرفتند و به دیگران، انواع و اقسامِ انفاق را کردند.
«این گرسنگى کشیدن، تشنگى کشیدن، روزهى از اذان صبح تا اذان مغرب؛ این، سخت گرفتن بر خود است. بسیارى از مردم ما به خودشان با روزهگیرى سخت گرفتند و به دیگران، انواع و اقسامِ انفاق را کردند.
مهر ماه سال گذشته، یکی از فرماندهان پلیس در گفتوگو با مهر، دربارهی شکایت نیروی انتظامی از سه طلبهی بروجردی و محکومیت آنها از سوی دستگاه قضا، گفت: «به دنبال از دست دادن نیروهای انقلابی و کارآمد نیستیم! هیچگاه نیروی انتظامی اقدامی را انجام نمیدهد که سرمایههای انسانی و اجتماعی تضعیف شوند؛ البته این افراد باید بدانند که قانون باید رعایت شود و به اجرا در بیاید!»
تازه وارد سپاه مریوان شده بودیم. یک روز با حاج احمد و چند نفر دیگر، برای استحمام به گرمابه رفتیم. داخل رختکن فقط ما بودیم و حمامی و چند نفر از اهالی شهر... همانطور که حرف میزدیم و میخندیدیم، لباسهایمان را درآوردیم و آماده رفتن به گرمابه شدیم. متوجه حاج احمد شدم که هنوز لباسهایش را به تن داشت و در گوشهای به آهستگی مشغول صحبت با حمامی بود. خواستم بیتفاوت از کنار قضیه بگذرم؛ ولی نشد! ماندم و منتظر شدم؛ ولی حاج احمد انگار نه انگار که میخواهد حمام کند! ایستاده بود و صحبت میکرد...
این روزها هوا، داغ و داغتر میشود! بیرون رفتن از خانه، حتی برای مدتی کوتاه هم، کلافهمان میکند. فکر تشنگی و بیآبی، برایمان بسیار سخت است و آزار دهنده، چه رسد به این که تشنه شویم! این روزها، روایت دیگری هم دارد البته... روایتی که تنها، دو ورق از آن را میخوانیم!