روایت امام امت (حفظه الله) از آزادی خرمشهر
بعثیهای اسیر شده در عملیات «الی بیت المقدس»
هر سال که یوم الله سوم خرداد میشود؛ ناخودآگاه به فکر شهر درونم میافتم و تقابل قوای رحمانی با قوای شیطانی آن. کوچهپسکوچههای شهر درونم، پر است از رد این درگیریها؛ هنوز فکر میکنم اسیر است و چالشهایش تمامی ندارد... ناامید نیستم البته و هرگز هم نخواهم شد إنشاءالله و سوم خرداد که میشود، بیشتر یاد میکنم و بیشتر پیام برای نیروهای کمکی میفرستم... زخمیام، خاکیام، لباس رزمم، وصلهدار است؛ اما سلاحم بیرمق نیست اگر خودم گاهی بیرگ میشوم...
این تقابل، با دشمنی قسم خورده است و تا زندهام، میدانم که خرّمشهر درونم، پر است از انفجار و صدای ناله و نعرههای شادی و حزن دشمن و البته نوای قریب و غریب روضه و توسل ... و دویدن، نفس زدن و تکبیرهای «الله اکبر»...
باز هم باید قوای رحمانی بیشتری را بطلبم... بارها اسیر شدهام و با یاد شهدا، گریختهام از چنگال شیاطین، بارها زمین خوردهام؛ باید فکری کنم... باید که موج بیسیمم را تنظیم کنم برای ارتباط با سنگر فرماندهی؛ آخر چند روز است که موج یک خمپارهی بیپدر، تنظیمش را به هم ریخته است... خوب است که در ماه رجبم؛ گوشی بیسیمم را در دست میگیرم: بسم الله... یا من ارجوه لکل خیر... و امن سخطه عند کل شر ... حالم چقدر خوب میشود...
اما انگار باز هم یک چیزش کم است، باید قوای بیشتری را به یاری بخواهم، باید توان رزمیام را مضاعف کنم؛ تا روزی که خدا، مرا هم آزاد کند! چه کنم؟! ... فهمیدم... شب جمعه باشد و ندانی چه کنی؟!
بچه شیعه! یا علی: السلام علیک یا ابا عبد الله......
مطالب مرتبط:
سلطان خرد به چیره دستی
ای ختم پیمبران مرسل
حلوای پسین و ملح اول
سر خیل تویی و جمله خیلند
مقصود تویی همه طفیلند
مبعث پیامبر اکرم (ص)را به شما و همه دوستان تبریک عرض می کنم.