اکثریت؛خوب یا بَد؟! (2)
این خطبه که به «خطبهی فدکیه» معروف است، حاوی مطالب بسیار مهمی است که در این مجال، فرصت پرداختن به همه آنها نیست؛ اما لازم است جمله به جملهی این سخنرانی بینظیر، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در فراز آخر این سخنرانی با شکوه که منجر به گفتوگویی طولانی بین حضرت زهرا سلام الله علیها و به اصطلاح خلیفهی اول شد، حضرت با استدلالهای محکم و مستدل به آیات قرآن، طرف مقابل خود را محکوم نمودند.
خلیفه که خود را در برابر دیدگان مردم شکست خورده میدید، تلاش کرد خود را از آن مهلکه نجات دهد؛ از این رو پس از کمی تعریف و تمجید از آن حضرت، به بانوی بزرگ اسلام عرض کرد: «این مردم مرا بر این کار گماشتند و من با موافقت اینان فدک را گرفتم! این شما و این هم مردم؛ هر چه میگویند عمل کنید!»
در واقع در این صحنه، خلیفهی اول با توجه به بیعت مردم و همچنین سکوت آنها در برابر اتفاقات جاری آن زمان، به نحوی جرم و خلاف خود را متکی به اکثریت جامعه کرد؛ به این معنا که اگر من اینجا نشستهام و همه آن کارها را انجام دادهام، با پشتوانهی رأی اکثریت بوده است! در نتیجه حضرت زهرا سلام الله علیها را در مقابل مردم قرار داد.
آن حضرت در پاسخ به اتکای خلیفه به اکثریت جامعه، نفرمودند که «أَکْثَرُهمْ لا یَعْقِلُون» و «وَ إِنْ تطِعْ أکثرَ مَنْ فِی الأرضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبیلِ اللَّه»! با این که شیوهی مستمر آن حضرت، استناد به آیات قرآن در بیاناتشان بوده است، بلکه رو به مردم فرمودند: «معاشر الناس (المسلمین)! المسرعه الی قیل الباطل المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر...؛ ای مردم مسلمانی که خیلی سریع به طرف گفتههای باطل میروید و در مقابل کار زشتی که زیانبار است، چشم خود را بر هم میگذارید...» حضرت در این فراز از خطبه، دو صفت کلیدی را برای مردمی که اکثریت رأی دهنده به خلافت غیر از علی سلام الله علیه بودند، به کار برده است که برای حل مسئله ما بسیار راه گشاست.
برسی این دو ویژگی هلاک کننده (گرایش سریع به باطل و نادیده گرفتن کار قبیح)، میتواند کلید قفل تعارض ظاهری آن دو دسته از آیات گردد و وضعیت اکثریت را به بهترین شکل آشکار سازد. وجود این دو ویژگی است که میتواند یک اکثریت را نامعقول و نامشروع نماید و نبودشان، نشانگر اکثریت خوب و مطلوب اسلام باشد. نمونههای فراوانی نیز در تاریخ برای این نکته وجود دارد.
در جریان سقیفه و غصب خلافت که اکثریت جامعهی آن زمان، رأی به خلافت شخص دیگری غیر از صاحب حقِ خلافت دادند (بیعت کردند)؛ چون به شهادت زهرای مرضیه سلام الله علیها دارای آن دو ویژگی مهلک بودند، عمل جمعیِ آنها، دارای هیچگونه ارزش حقوقی و اخلاقی از دیدگاه اسلام عزیز نبود؛ اما وقتی همین مردم پس از بیست و پنج سال، همه متفق شدند بر پذیرش ولایت به حق امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب سلام الله علیه، از آنجا که ولایت ایشان حق و منصوب از جانب خدا و رسول مکرمش صلی الله علیه وآله است، آن اکثریت و عمل آنها خوب و مورد تأیید میباشد. همانگونه که خود حضرت امیر سلام الله علیه در نهج البلاغه، یکی از علل پذیرش خلافت ظاهری را حضور گسترده و حداکثری مردم عنوان میفرمایند.