پناه پیامبر ما
«زنی در مدینه به دیدن پیامبر آمد. اصحاب دیدند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به این زن خیلی اظهار محبت کرد و احوال خود و خانوادهاش را پرسید و با کمال صمیمیت و محبت با او رفتار کرد. بعد که آن زن رفت، پیامبر برای رفع تعجب اصحاب فرمودند که این زن در زمان خدیجه (دوران اختناق و شدت در مکه) به منزل ما رفت و آمد میکرد.
لابد در زمانی که همه، یاران پیامبر را محاصره کرده بودند و خدمت حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیها _ همسر مکرم پیامبر - نمیآمدند، این خانم آنوقت با خدیجه رفت و آمد میکرده است.
در این روایت هم ندارد که این زن، مسلمان شده بود. نه، احتمالاً این زن هنوز هم مسلمان نبود؛ اما به صرف این که در گذشته چنین خصوصیتی داشته و چنان صمیمیت و محبتی را ابراز میکرده است، پیامبر اکرم سالها بعد از آن، این حقشناسی را رعایت میکردند...»
اولین مؤمنهای مادر! أمالمؤمنینی مادر... بانوی برگزیدهی خدایی...1 چه کردی با دل پیامبر اعظم خدا صلی الله علیه و آله؟ یادوارههای تو را بیامان برپا میداشت؛ مشتاقانه، بیخستگی و عاشقانه! حسودان که تاب شنیدن نام تو را از زبان مبارک رسول حق نداشتند، از تو به بدی یاد میکردند و زخم زبانش میزدند: «خداوند، عوض آن پیرزن، [زن جوانی] را به تو داده است!»؛ اما آقایت چه خشم پشیمانکنندهای میگرفت بر این حسودان: «چگونه این حرف را زدى؟! به خدا قسم، خدیجه زمانى به من ایمان آورد که همهی مردم، به من کافر بودند. زمانى که مردم مرا از خود مىراندند، او مرا پناه داد و زمانى که همه مرا تکذیب مىکردند، او مرا تصدیق کرد و زمانى که شما از فرزند محروم بودید، خداوند از من به او فرزند روزى کرد!» و پیامبر تا یک ماه، شب و روز از «خدیجهاش» یاد میکرد.2
حتی زنی که معلوم نیست مسلمان بوده است را، گرامی میداشت سالها بعد از تو. یاد محبتهای او به بانویش را هرگز فراموش نکرد!
بانوی بعثت! به شهادت رسول الله صلى الله علیه و آله، مردان زیادی به کمال رسیدند؛ اما تو و دخترت فاطمه سلام الله علیها، دو تن از چهار زن به کمال رسیده هستید3 و مردی که مراد و مریدت بود، هرگاه برترین زنان بهشتی را برمیشمرد، نام تو را همیشه اول میگفت.4
شبی که ارکان هدایت فرو ریخت، آمدی بر بالین مولای مؤمنان تا آرامِ دل حسن سلام الله علیه باشی: «یا بُنَیَّ! یا حَسَنُ ما هذَا البُکاءُ؟ یا بُنَیَّ لارَوعُ عَلى أبیکَ بَعدَ الیَومِ، هذا جَدُّکَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى و خَدیجَهُ و فاطِمَه وَ الحورُ العینُ مُحدِقونَ مُنتَظِرونَ قُدومَ أبیک...»5
کریم آل الله سلام الله علیه به خود میبالد که شبیهترین مردم، به مادرش خدیجه است!6 و حسین سلام الله علیه اگر بخواهد گریه کند و راز بگوید با خدایش؛ تنها مزار پاک توست که تاب میآورد و زمین را نگه میدارد از بیتابی کردن بر اشکها و نالههای او...7
و در کربلا، خود را با نام تو میشناساند به آن قوم خدادارِ خدانشناس! قال [الحسین سلام الله علیه]: «أنشُدُکُمُ اللّهَ، هَل تَعلَمونَ أنَّ جَدَّتی خَدیجَهُ بِنتُ خُوَیلِدٍ أوَّلُ نِساءِ هذِهِ الامَّه ِإسلاما؟»8 چرا که پسر خدیجه سلام الله علیها بودن، هر بیحیایی را، به کرنش وا میدارد و هر زباندراز بیعفت را، لال میکند...9 اما نمیدانم در کربلا چه گذشت یا «امُّ المؤمنین»...
گفتم حسین... لبم آتش گرفت مادر... امروز عاشورای رمضان است؛ تشنهایم مادر... تشنه: دل هر کی یه یاری داره...
1. « رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالَى اختارَ مِن کُلِّ شَیءٍ أربَعَة... وَ اختارَ مِنَ النِّساءِ أربَعا: مَریَمُ و آسِیَةُ و خدیجَةُ و فاطِمَةُ.» بحارالأنوار، ج36، ص256.
2. کشف الغمّه، ج2، ص138 و بحارالأنوار، ج16، ص12.
3. «رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: کَمُلَ مِن الرِّجالِ کثیرٌ، و لم یَکمُلْ مِن النِّساءِ إلّا أربَعٌ: آسِیَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرأةُ فِرعَونَ، و مَریمُ بِنتُ عِمرانَ، و خَدیجَةُ بِنتُ خُوَیلِدٍ، و فاطِمَةُ بِنتُ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله.» مجمع البیان، ج10، ص480.
4. «عنه صلى الله علیه و آله: أفضَلُ نِساءِ أهلِ الجَنّةِ: خَدیجَةُ بِنتُ خُوَیلدٍ، و فاطِمَةُ بِنتُ محمّدٍ صلى الله علیه و آله، و مَریمُ بِنتُ عِمرانَ، و آسِیَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرأةُ فِرعَونَ.» الدرّالمنثور، ج 8، ص 229؛ المعجم الکبیر، ج11، ص266 عن ابن عبّاس؛ کفایه الأثر، ص 98.
5. «پسرم! حسن جان این گریه چیست؟ پسرم! از این روز به بعد، بر پدرت نگران نباش؛ اینک این جدّت محمّد مصطفى است و اینها خدیجه و فاطمه و حوریان بهشتىاند که همه حلقه زده و منتظر قدوم پدرت هستند.» بحارالأنوار، ج42، ص281.
6. «عن الحسن بن علی علیه السلام: کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام أشبَهَ النّاسِ بِفاطِمَةَ علیهاالسلام، وکُنتُ أنَا أشبَهَ النّاسِ بِخَدیجَةَ الکُبرى» المناقب لابن شهر آشوب، ج4، ص2.
7. «إنَّهُ علیه السلام سایَرَ أنَسَ بنَ مالِکٍ، فَأَتى قَبرَ خَدیجَةَ فَبَکى...» همان، ج4، ص69 و بحارالأنوار، ج44، ص193.
8. «شما را به خدا سوگند مىدهم، آیا مادربزرگم، خدیجه، دختر خُوَیلد، نخستین زن مسلمان این امّت نیست؟!» الطبقات الکبرى (الطبقه الخامسه من الصحابه)، ج1، ص490؛ المنتظم، ج5، ص344؛ سیر أعلام النبلاء، ج3، ص315؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج5، ص20.
9. «... فَقالَ ابنُ أبی حُبَیشٍ: إنَّهُ ابنُ فاطِمَةَ علیهاالسلام و فاطِمَةُ بِنتُ خَدیجَةَ بَنتِ خُوَیلِدِ بنِ أسَد...» الأمالی للصدوق، ص222؛ روضه الواعظین، ص205؛ الملهوف، ص145، ص158؛ بحارالأنوار، ج44، ص318.
واى بر آنکه در شب قدر فرشته بر او فرود نیامده با دیو همدم و همنشین گردد ..
/علامه حسن زاده آملی/
التماس دعا