وقتی جگرت میسوزد...
«یاد شهیدان، یادبود ارزشهاى انسانى است و گرامیداشت آنان، تجلیل از برترین خصال بشرى است. یاد شهیدان باید با تدبر و عبرتگیرى همراه باشد. آنان همان فرزانگانى هستند که جانِ عاریت را که کالایى تمام شدنى و رو به زوال است، با نعیم پایدار الهى سودا کردند و خود را از خسرانى که هر انسانى خواه ناخواه دچار آن است ـ یعنى اضمحلال تدریجى سرمایهى زندگى ـ به نیکوترین وجه، رها ساختند. عمل صالح آنان که از ایمانى پایدار ریشه مىگرفته است، برترین عملهاى صالح است.»
امروز صبح نوشتههای صفحهی اول روزنامهها را در مقابل یک باجهی روزنامهفروشی مرور میکردم. اولین توقعی که داشتم، بازتاب تشییع باشکوه دیروز شهدا بود؛ اما بیشتر روزنامهها، توجهی به این پیشامد بزرگ الهی در شهرمان نداشتند! حتی دریغ از یک جمله... دلم گرفت؛ اما جگرم سوخت وقتی فهمیدم هنوز هم کسانی هستند که شهیدان را مُرده میانگارند!
دیگرانی هم مثل من، مشغول رصد روزنامهها بودند. یکی با طعنه از دیگری پرسید: «روزنامهی ... [که بحث اصلیِ صفحهی اولش دربارهی شهدا و تشییع دیروز بود] چه نوشته است؟» آن دیگری هم با لحنی حقیرانه گفت: «هیچی! چرت و پرت نوشته! دربارهی مردگان نوشته!! برای مردگان از مردگان نوشته!» به چشمانش زل زدم؛ اما با نیشخندی، دور شد...
سن و سالی داشت؛ به گمانم 50، 55 ساله بود. حکمن آن روزگار را دیده بود که جوانمردانی، سر دادند تا ناموسمان در امان بماند! ایستادند تا پناهمان باشند، تا سرمان را بالا بگیریم... خیلی حرف در سینه داشتم برای گفتن، انگشتانم ذوق داشت برای نوشتن و قلم بیتابِ جوشیدن؛ اما... بگذریم. به گمانم برای عدهای فقط باید دعا کرد...
کاری به این ورقپارهها و توفیق نداشتنشان برای گفتن از شهدا ندارم! کاری هم به مُردهدلیِ برخی ندارم، جز دعا؛ اما دلمان قرص و خوش است به کلام الهی امام و حضرت روح الله که چقدر سوز دارد سخنانشان: «شهادت در راه خداوند، چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزههای عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را، نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پیبرد که ارزش عظیم آن، معیاری الهی و مقام والای این، دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاکنشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند؛ چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز، فاصلهها دارند. قلم اینجا رسید و سر بشکست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این، باید روز شماری کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهیدپروران اینچنانی را که با ایثار ثمرهی حیات خود، عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار میکنند، به گور بریم و از شجاعتهای بینظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیبدیدگان و اشتیاق زایدالوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت، احساس خجلت و حقارت کنیم...»
بازتاب این نوشته در: